روزهای زندگی من

هی فلانی! زندگی شاید همین باشد

روزهای زندگی من

هی فلانی! زندگی شاید همین باشد

آدم شناسی

من یه اشتباهی کردم تو یه جابی که بماند.

دیروز مدیرم (مصری)بهم گفت بیا اینو تو نشست عمومی پرزنت کن.

گفتم این مورد تکنیکاله٬ ارتباطی به اپراتورا یا بقیه کارمندا نداره.

گفت نه فقط سریع اسلایدارو مرور کن که بگیم این پرزنتیشن انجام شده.

همین که شروع کردم اون یکی مدیر دیگه (فلسطینی) یهو شروع کرد سوال پرسیدن و چرا اینجوری کردی٬ چرا دقت نکردی و ....

با خودم گفتم ولی قرارمون این نبود‌‌ !

هر اسلاید این دو تا همین کارو کردن. منم دقیق توضیح میدادم.

همین که تموم شد٬ یهو دوباره شروع کردن از بقیه نظرخواهی که به نظر شما ما باید با این مورد چیکار کنیم و چرا اینجوری کردی ....

من که شکه شدم ولی با خونسردی جواب میدادم.

یهو لورا (دختر فرانسوی) به مدیر من گفت این جلسه باید خصوصی باشه.

مدیر منم بهش گفت کسی از تو نظر نخواست !

لورا همونجا پا شد رفت بیرون.

پشت سرش دارن (استرالیایی)٬ استوارت (اسکاتلندی)٬ خلیل (پاکستانی)٬ چند تا از اپراتورا رفتن بیرون.

بعدش آلیس (دختر تایلندی) اعتراض کرد.

نکته: این برنامه از قبل بین این دو تا مدیرا هماهنگ شده بود.

 

پ.ن. : البته شاید واقعا ربطی به ملیت نداشته باشه.