روزهای زندگی من

هی فلانی! زندگی شاید همین باشد

روزهای زندگی من

هی فلانی! زندگی شاید همین باشد

کیش!

یه تغییر جدیدم دوباره به وجود آمد و من ترنسفر شدم کیش!


اینجا جابامون همه دریاس و تنوعش واسه من که ۴ ساله خشکی بودم خوبه


کیشم که به هر حال جزیره تر و تمیریه٬ فقط تابستونا گرمه که من دیگه عادت کردم به گرما و اینکه چون کوچیکه زود تکراری میشه که حالا خوشبختانه دوستام خیلیاشون اینجا هستن و خوش میگذره

۵ مرحله زندگی!

اینم ۵ مرحله‌ی زندگیه ماها!! مراحل شیرخوارگی ، نوجوانی ، دوران دانشجویی ، بزرگسالی و سالمندی.

به نظرم که خیلیاش درست و جالبه یه خورده هم غم‌انگیز البته



سرعت

اینم از تابستون اهواز که همشو اینجا موندم و این مدلیشم به هر حال تجربه کردم و از خوب و بدش گذشتم٬ الانم که وسطشم


اما جالبه که به هر حال زندگی آدم و هل میده و جلو میبره. هم تو کارات هم تو روابطتت.

شخصیت خود آدم (اینکه چقدر با خودت روراستی و کنار اومدی و خودتو هدفاتو شناختی و چقدر روشون محکمیو تا کی میخوای بازی دربیاری و وقت خودتو بگیری و به بیخیالی سپری کنی و علاف باشی و ....)‌و شانس آوردن خیلی میتونه تو زندگی نقش داشته باشه.


نکتش اینه که باید به موقع جنبید  



کاشان

الان کاشانم!

۷-۸ روزی میشه که اومدم اینجا یه جابی واسه این کلاینت تایلندی بزنم. اولین باره اومدم کاشان (فکر کنم!)٬ شهر آرومی معلوم میشه٬ خونه‌های قدیمی با بافت کاهگلی پر٬ نسبتا سرسبز٬ همه در و دیوار تبلیغ گلاب و این چیزاس٬به نظر شهر مذهبی میاد.


یه سرم ابیانه و قمصر رفتیم که جالب بودن٬ ابیانه معماریه جالبی داره و سرسبز و آباده٬ قمصرم که مرکز گلاب و گلاب‌گیریه. گلاب اصل لیتری ۲۵۰۰ تومان!


فکر کنم فعلا باید اینجا باشم با کروم!









تازه‌ها

از اونجا که دیگه نزدیک عیده و منم دارم اینجا جا میفتم٬ گفتم یه حالیم به صفحه خودم بدم.

الان بالاخره ترنسفر شدم به خاک پاک ایران.

دوباره برگشتم اهواز و یاد خاطره‌های دانشجوییم افتادم.

اینجا رلکس تر از عمانه٬ کار کردنم توش راحتتره٬ امکاناتشم خوبه٬ چاها هم استاندارد خوبی دارن و اصلا تنوع شهریش و آب و هواییش خیلی جالبه.

کلا راضیم از این ترنسفر.

اما راه نرفته بسیار است...

الان که اومدم اینجا میخوام سعی کنم زندگیو اصلا سخت نگیرم









اینم آخرش!

بالاخره وقت تسویه‌حساب من رسید.

الان اومدم مسقط تا با عمان و فهود بعد ۳ سال خداحافظی کنم.

۳ سال پر خاطره تلخ و شیرین.

کلی تجربه‌ی تازه٬ دوستای جدید٬‌ تغییر٬ زبونای مختلف٬ چهره‌های جورواجور و الانم خداحافظ.


تو این مدت تغییرات زیادی دیدم و تغییرات زیادیم کردم. هر کدوم این تغییرا هم یه گوشه‌ای از چیزایی که آدم باید تو زندگیش بدونه برام روشن کرده.

هر چقدم جلوتر میری بیشتر میفهمی که چقد هنوز مونده تا بتونی با دید بزرگتری به دنیای دوروبرت نگاه کنی.


هر چقد دیدت بزرگتر میشه٬ تصمیم گیریت منطقی‌تر میشه؛

فکر میکنم اینکه چقد میخوای دیدت بزرگ بشه دست خودته.




تغییر!

همونطور که حدس میزدم این سری فصل تغییراته٬ که همش یه جورایی به هم ربط داره.


تغییرات کاری٬ زندگی٬ آدمای دور و برم٬ فضا و چهره‌ها.


من تغییرات خیلی دیدم اما این دفه دارم جدی‌تر روشون فکر میکنم.


فکر میکنم الان وقت اینه که برگردم یه خورده گذشتمو بررسی کنم. 


الان اسکاتلندم٬ تا یه ماه دیگه برمیگردم لوکیشن٬ ببینم چی میشه.